حدودا در حوالی سال 82 با مسائل هویت طلبی آذربایجان به صورت جدی آشنا می شدم.
اولین کتابی را که خواندم ترجمه کتاب «ایران تورکلرینین اسکی تاریخ»(تاریخ دیرین ترکان ایران) از قلم «ذهتابی» بود.
بعد برای فهم کامل مسائل آن کتاب دو جلد زبان اصلی را نیز خواندم.
این روند ادامه پیدا کرد.
به درستی می دیدم که سیستم حاکم، سعی در بایکوت چنین مسائلی دارد. در نتیجه میل و رغبت بنده به مطالعه این مسائل رفته رفته بیشتر از پیش می شد.
در زمان خاتمی آزادی نسبی به نشریات آذربایجان داده شده بود. نشریات نیز مطالب مختلفی را با تیترهای گوناگون منتشر می کردند که آن زمان برای بنده بسیار جذاب بودند. کافی بود مطلبی در نشریه ای نظرم را جلب می کرد، به قیمت آن توجهی نمی کردم و حتما یک نسخه می خریدم.
برای این کار خود دو دلیل عمده داشتم:
اولا این که نشریات بومی تقویت شوند.
ثانیان بتوانم به نوعی از آنها حمایت کرده باشم.
بعد ها بعضا حتی به خود یادداشت هم توجه نمی کردم و اگر از عنوان نشریه می فهمیدم که بومی است و مربوط به "هویت طلبان" و "میللت چی ها" می باشد، می خریدم.
در آن زمان وبلاگ های فعالی نیز در محیط مجازی فعال بودند و مطالب درخور توجهی را مطرح می کردند که برای بنده خوشایند بود.
بعد از حوادث سال 85 (در دوره اول احمدی نژاد) بایکوت سراسری نشریات بومی آذربایجان شکل گرفت، حتی آن نشریاتی که در تهران منتشر می شدند.
کمتر نشریه بومی توانست دوام بیاید و از ممیزی و فیلترینگ بگذرند.
گرچه حتی بیشتر آن مطالب هم با عقل جور در نمی آمد ولی برای آشنایی با تفکرات آن لازم و آن قشر بسیار مهم و مفید بودند.
در بین یادداشت های وبلاگی و نشریات منتشره، نوشته های شخصی به نام «پورپیرار» همیشه نظر بنده را جلب می کرد. وبلاگ نویسان، سردبیران و مدیرمسئولان نشریات آن دوره ایشان را با نام استاد مورد خطاب قرار می دادند. به دلیل کم بودن امکانات اینترنتی در ایران امکان ایجاد رابطه مستمر با هیئت های تحریریه این نشریات بسیار محدود بود و بنده دورادور از این نفرات در ذهن خود دانشمندان بزرگ و فهیمی ساخته بودم که ظاهرا جرمشان تورک بودنشان بود.
از حوالی سال 87 که به صورت جدی با مسائل بنیان اندیشی و یادداشت های جناب پورپیرار آشنا شدم بین تفکرات منتشر شده از جانب هویت طلبان و بنیان اندیشی، تناقض های بسیار مهم و بزرگی برایم به وجود آمد. در نتیجه کم و بیش با این نویسندگان از نزدیک و یا از طریق اینترنت رابطه بر قرار نموده و در این باره نظراتشان را جویا شدم. حضرات هویت طلب به تازگی دیگر او را استاد نمی خواندند و به او فحش می دادند. بعد از دیدارهایی با استاد و فهم مبانی بنیان اندیشی، کلیه کتاب ها و مجله های خود را که بعضا آرشیو کاملی از نشریات چاپ شده تا آن زمان بود، دور ریختم.
این تجربه بزرگی برای بنده بود گرچه هزینه کمی برای به دست آوردن آن نپرداختم. اکنون در محیط مجازی و از جانب هویت طلبان (بهتر است بگویم قوم پرستان)، فقط شاهد تبلیغات و شعار های بی محتوا و بیشتر تفرقه بر انگیز سیاسی هستیم که هدف نهایی این تبلیغات تنها ایجاد اغتشاش و درگیری است.
اینکه بر ملل غیر فارس در ایران ظلم شده بر کسی پوشیده نیست و همه و همه بر این موضوع کم و بیش اعتراف می کنند ولی سیستم ایجاد تبعیض، ماموریت دارد که شرایط و بستر لازم برای برادر کشی را محیا کند اما متاسفانه کمتر هویت طلبی این موضوع را درک می کند.
قوم پرستان باید بدانند:
برابری خواهی به معنی توسل بر تاریخ سازی ها و پیشینه سازی های جعلی نیست. مسائل اقوام و ملل منطقه بار حقوقی دارند و باید در چهارچوب های حقوقی حل و فصل گردند، بدون آن که خونی ریخته شود و حقی از کسی پایمال شود.
اگر خود را متمدن می دانیم، به مسائل نگاهی دوباره بیندازیم.
به امید فردای بهتر ...
وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
سلام
مستند Oyanış ، (مصاحبه با جناب پورپیرار) به صورت لینک مستفیم بذارید روی سایت مثل مقاله ها. اینجوری دانلود نشد.
باتشکر
دوست عزیز تمامی لینک ها امتحان شده هستند و هیچ اشکالی ندارند و اشکال به وجود آمده در همان روز اول درج مستند برطرف شد . در لینک مربوطه توضیح داده ام که باید یک حساب کاربری ایجاد کنید تا سرور فورشیر اجازه دانلود را بدهد و این کار سختی نیست . یادداشت های موجود حجم کمی دارند ولی مستند ۶۰۰ مگابایت می باشد و سرور پیکو فایل اجازه آپلود در این حد را نمی دهد .