کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان
کنکاش در تاریخ

کنکاش در تاریخ

بیان نظرات جدید درباره تاریخ آذربایجان ، ایران و جهان

مرند(2)

 

در یادداشت قبلی به توضیحی کوتاه درباره وجه تسمیه شهرهای مرند و جلفا و زنوز پرداختم. اکنون به اختصار به بررسی ابنیه کلیسایی مربوط به این منطقه می پردازم. شاید هویت طلبان گرامی به عمق مسائل پی ببرند و فتنه های ایجاد شده توسط سران کنیسه و کلیسا را به خوبی درک نمایند.

کلیسای سن استپانوس: «درباره تاریخ بنای این کلیسا که یکی از شاهکارهای معماری شمال غرب ایران محسوب می شود، مطالب مختلفی نوشته اند. عده ای بدون توجه به وقایع تاریخی و تاریخ تطور شیوه های معماری، بنای آن را تا نخستین سده های مسیحیت پیش برده اند، عده ای نیز چون تاورنیه زمان بنای آن را به اواسط  سلطنت صفویه نسبت داده اند، در صورتی که قرائن تاریخی، شیوه بنا، مصالح ساختمانی، تزیینات هنری، طرز فکری که طرح تزیینات آن را ریخته و مقتضیاتی که این بنا را به وجود آورده است همه گواهی می دهند که این بنا همانند و همزمان با کلیساهایی چون آختامار و تادئوس به وجود آمده است، یعنی در قرن های چهارم تا ششم هجری یا دهم الی دوازدهم میلادی. این کلیسا که اکنون یکی از کلیساهای مورد علاقه مسیحیان جهان محسوب می شود، و هر سال صدها تن جهانگرد ایرانی و خارجی از آن دیدن می کنند، در روستای متروک دره شام ... واقع شده است.»(صفحه254) 

کلیسای سنت استپانوس

بر اساس آنچه در سری یادداشت های ایران شناسی بدون دروغ آمد، نمی‏توان از ایران فراتر از چند سده دورتر حرفی به میان آورد بنابراین تمامی این ابنیه های کلیسایی که در ادامه توضیح برخی دیگر نیز آورده می شود همگی محصولات ساخته شده در همین اواخر می باشند که توسط تکنوکرات‏های ارمنی نظیر آن کلیساهایی که در تهران و اصفهان و جاهای دیگر بالا برده اند ساخته شده است و قدمتی فراتر از 200 سال ندارند.

«کلیسای سنت هریپسیمه در آبادی موجونبار به فاصله حدود 35 کیلومتر از تبریز که جزو توابع رودقات شهرستان مرند می باشد قرار دارد. محققین تاریخ بنای آن را به دوره ایلخانی یعنی سده 14-13 میلادی می دانند و یک بار در سال 1691 به طور اساسی و بار دوم در سال 1840 که در اثر زلزله یکی از دیوار های آن فروریخته بود، تعمیر و بازسازی شده است. این کلیسا به شیوه بازیلیک بنا شده است و از نظر پلان و فضای داخلی شبیه کلیسای سرکیس مقدس خوی می باشد.»(صفحه 312)

کلیسای سنت هریپسیمه

و باز دقیقا طبق مسئله اورارتوها که ارامنه برای خود پیشینه ای فراتر از 200 سال تدارک می کنند قدمت این کلیسا را به دوران مغولان جعلی می کشانند تا این بار مغولان خونخوار را در جایگاه سازندگان ابنیه کلیسایی بدانیم!. کسی نمی گوید که مغولانی که در همه جای ایران و برای همه ملل مختلف عامل ایجاد عمران و آبادانی بوده اند چرا باید وحشی و بی تمدن معرفی شوند!. لااقل بیشتر از هخامنشیان در ایران آثار حضور داشته اند!. به توضیحی کوتاه درباره کلیسای سرکیس خوی توجه کنید تا متوجه شوید قدمت کلیسای سنت هریپسیمه مرند نیز که مشابهی در خوی دارد فراتر از 200 سال نیست.

«تاریخ درست ساختمان کلیسای سرکیس مقدس روشن نیست. ارمنیان بر این باورند که این کلیسا هفت تا هشت سال پس از درگذشت گریگور روشنگر مقدس، در حدود 332یا 333م، ساخته شده؛ یعنی، روزگاری که آیین مسیح در شمال باختری و باختر ایران کنونی پیشرفت داشته و ناحیۀ ماکو یا ارداز آن روزگار مرکز مهم اسقف نشین کلیسای ارمنیان بوده است.»(پیمان،پایگاه اینترنتی فصلنامه فرهنگی ارمنیان)

تصویر کلیسای سرکیس خوی بعد از بازسازیهای جدید

با مقایسه تاریخ ساخت این دو کلیسا و با در نظر گرفتن سبک معماری متشابه آنها ، زمانی که کلیسای سرکیس را به حدود 333 میلادی نسبت می دهند و در آن دوران نمی توان در مرکز مسیحیان جهان یعنی رم، کلیسایی در این حد و اندازه را جستجو کرد و هلنیست ها را در شرق می بینیم، نمی توان از مسیحیانی در ایران صحبت کرد و چون می دانیم شهر خوی قدمتی فراتر از 150 سال ندارد بنابر این کلیسای موجود در این شهر نیز نمیتواند قدمتی فراتر از آن را داشته باشد در نتیجه بر اساس سبک معماری مشابه این دو کلیسا می توان با راحتی گفت، قدمت کلیسای سنت هریپسیمه مرند نیز فراتر از 200 سال نیست.

«کلیسای سنت هوانس: در مورد قدمت بنای کلیسا واقع در این روستا اظهارات گوناگونی ابراز گردیده است و از قرائن چنین استانباط می شود که بنای اولیه آن از آثار قرن پنجم و ششم میلادی بوده، ولی بر اثر ویرانی های مکرر که به مرور زمان بدهن راه یافته، به تجدید بنای آن همت گماشته اند. قدمت بنای کنونی به سال 1840 میلادی می رسد که توسط استادان روسی و فرانسوی ساخته شده است.»(صفحه329)

 

کلیسای سنت هوانس

ای کاش به جای این همه آسمان ریسمان بافی درباره ابنیه ایران اینگونه بدون تحمل هیچ فشاری خود را رها می کردند و حقیقت را می گفتند. البته خاطر نشان می کنم که صیغه تخریب بنا در طول زمان و بازسازی جدید آن قابل قبول نیست چون چنانچه در عکس بالا آماده است باید سوال کنیم چه مسیحیان برای دعا و عبادت به این کلیسا می آمدند؟! چون این کلیسا وسط بیابانی قرار دارد و در اطراف آن هیچ آبادی دیده نمی شود و از هیچ طریقی نمی توان قبول کرد که کلیسایی را در خارج و به فاصله زیادی از مرکز تجمعی ساخت. این همه ابنیه برای تظاهر به خالی نبودن منطقه از پس آن قتل عام پوریم می باشد. اگر به سیاست های حمایتی کنونی غرب از ارمنی های ساکن در منطقه توجه کنید خواهید فهمید که از ابتدای ورود ،این تکنوکرات ها مورد توجه کشورهایی چون روسیه و فرانسه بوده اند وهستند.


«کلیسای سنت آنرویت به معنی نامرئی مقدس، که در بالای تپه های مشرف به کلیسای سورپ هریپسیمه قرار گرفته و متعلق به سده 18-17 میلادی است و گاه آن را به قرن 19 میلادی نیز منسوب می کنند.» (صفحه335)

«کلیسای ناخیرچی که در کرانه جنوبی ارس، بر دامنه کوه، در غرب کلیسای سنت استپانوس قرار دارد که کلیسای ناخیرچی خوانده می شود. ناخیر در ترکی آذری به معنی گله گاو و ناخیرچی ، معنی گاو چران می دهد. عبداالعلی کارنگ می گوید: "سرکیس، نگهبان پیر کلیسای سنت اسپتانوس می گفت از پدران خود شنیده ایم که این کلیسا را مرد گاو چرانی ساخته است تا چوپانان و گله بانان نیز در ایام اشتغال در بیرون از روستا از درک فیض نماز کلیسا باز نمانند." این کلیسا را در منطقه کلیسای چوپان می گویند و به آندره وردی منسوب است. کلیسا دارای پلان صلیبی شکل محاط در مستطیل و گنبد مرکزی دارد.»(صفحه 335)

 کلیسای ناخیرچی
اگر به توضیح بالا توجه کنید می توانید به جمعیت فراوان ارامنه در منطقه پی ببرید به طوری که اکثر مراکز تجمع آنها را با کلیساهایی فراوان می بینم گر چه درباره قدمت این کلیسا حرفی به میان نیامده است ولی قدمت هیچ کدام از آنها بیشتر از سده های اخیر نیستند.  

«کلیسای سورپ گئورک در روستای دره شام بالا. این روستا سابقا مسیحی نشین بوده، بعد مسلمان نشین شد، و اکنون ویرانه و متروک است. کلیسای مزبور از کلیسای سن اسپتانوس کمی کوچکتر است و سنگ نبشته و نقش و نگار ندارد و قسمتی از سقف و دیوارهایش شکست برداشته و ترک خورده است.»(صفحه336)  

جناب جلالی درباره قدمت این کلیسا نیز چیزی برای گفتن پیدا نکرده است و نمی دانیم بر اساس چه واقعه ای به یکباره این کلیسا و روستای نزدیک آن خالی از سکنه شده و بعد مسلمان نشین گردید و دوباره متروک شده است!. سازندگان سنت استپانوس در ساخت این کلیسا خود را متحمل تلاش فراوان نکرده اند و در معماری آن از اصول ابتدایی استفاده نموده اند.

 

«کلیسای گریگوروس یا جرجیس در دره ویران باغ (درحوالی دره شام) است، که اکنون در این آبادی 5 یا 6 خانوار مسلمان زندگی می کنند و از کلیسا به جای زاغه مال و مواشی استفاده می شود. این کلیسا هم عاری از سنگ نبشته و نقش برجسته حجاری تزئینی بوده، بنای آن به شیوه کلیسای سورپ گئورک است. وارژ آراکلیان آن را به سده 19 میلادی منسوب می کند و می گوید: "زیارتگاه جرجیز (جرجیس) مقدس- این زیارتگاه مورد احترام کلیه اهالی آن نواحی اعم از مسلمان و مسیحی بوده و امروز نیز به عنوان زیارتگاه مقدس از طرف هموطنان مسلمان مورد ستایش و اقدام بوده است و از اکثر نقاط مردم برای زیارت می روند.»(همان صفحه) 

جناب آراکلیان ظاهرا فراموش کرده اند که بر اساس آموزه های قرآن ، مسیحیان به شرک گراییده اند و خداوند جابه جا تذکر می دهد که مسلمانان از ایجاد رابطه با آنها به هرطریق ممکن خود داری کنند ولی ایشان ظاهرا از دوستی حرف می زنند!. این جملات او نوعی فتنه می باشد، برای فریب مسلمانان و نوعی مظلوم نمایی است چون ارامنه ایران نیز همردیف یهویان این کشور در تمامی توطئه های منطقه نقش محوری را بازی کرده اند.  

«کلیسای ننه مریم که در روستای متروک دره شام وسطی قرار دارد، و سقف آن فرو ریخته و کوچکتر از دو کلیسای دیگر است. این کلیسا را به نام های سنت سرکیس یا سورپ سرکیس (سرکیس مقدس) یا سنت مریم هم می خوانند و گنبد آن بدون طوقه استوانه ای ساخته شده است. از 29 روحانی که تقریبا کلیه آنها به شهادت رسیده اند سرکیس مقدس بیش از همه مورد ستایش است و چنان که از نام کلیساهای ایران پیداست، حدود 70 تا 75% کلیساها به نام سرکیس مقدس و گورک مقدس نام گذاری شده اند. بهروز خاماچی معتقد است که: "کلیسای مریم مقدس جلفا-این کلیسا در سال 1518 میلادی احداث شده است.» (همان صفحه)  

قدمت این کلیسای حقیر را خاماچی به حدود 500 سال پیش مربوط دانسته است که باز سخنی است به گزاف و بدون سند ، و بیشترین دلیل برای منتسب کردن این کلیساها به ادوار مختلف تاریخی در منطقه یک هدف را دنبال می کند، برای اینکه خالی بودن شرق میانه به دلیل قتل عام پوریم یهود لو نرود. به قول یکی از دوستان حتی در ساختن داستان های شب یلدا نیز ناخود آگاه گفته اند: «یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود!». در واقعیت نیز همین مسئله را می توان دید. در منطقه پوریم زده تا سده های اخیر هیچ ابنیه ای جز ابنیه مهاجران هلنی دیده نمی شود.  

کلیسای مریم مقدس در حلب


کلیسایی در اربیل عراق

کلیسایی در نردیکی دریاچه وان تورکیه 

 

کلیسایی در قره باغ اشغالی 

 

آیا تفاوتی در سبک معماری و نمای این همه کلیسای ارمنی که در جایجای منطقه پراکنده شده ، وجود دارد؟!. (ادامه دارد...)

نظرات 2 + ارسال نظر
تامغا جمعه 3 آذر 1396 ساعت 20:14

منظور شما این است سبک معماری سبک آزری ایلخانی است به اینستاگرام هشتک تامغا بیاید #تامغا @iyi_oz

آذری چه ربطی به ایلخانی دارد؟! در ضمن آذری یعنی چه؟ ایلخانی یعنی چه؟ از اشباح سخن می گویید؟

عیسی یکشنبه 17 آذر 1392 ساعت 23:57

تمرکز جنابعالی په تاریخ منطقه آذربایجان که بی شک در برای برپایی دورغهای مشمئز کننده کلیسا و کنیسه نقش زیادی خواهد داشت بسیار مسرت بخش است بخش دوم نیز همانند بخش اول زیبا و قابل توجه و استناد می باشد توفیقتان را از محضر حضرت حق خواهانم.

خواهش می کنم، نظر لطف شماست. البته عده ای می گویند این ابنیه کلیسایی مربوط به تورکان مسیحی است!.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد