قصد توضیح زیاد در این زمینه ندارم زیرا تصاویر گویای مطلب است.
اینکه می گوییم عاملان تمامی فتنه های منطقه سران کنیسه و کلیسا می باشند، سخنی به گزاف نگفته ایم چنانچه می بینید این سرباز دو نشان افتخار دریافته کرده است. یکی به شکل صلیب و آن دگیری به شکل ستاره داوودی. راستی چرا نقوش دیگری بر دیوار های قدیمی ترین حمام تبریز موجود نیست؟
آیا مسخره تر از این می تواند باشد که اولین پایتخت جهان تشیع، مسجد جامعی دارد که مناره ها و منبر آن جدید الساخت است و هنوز تکمیل نشده؟ البته وقتی در دیوار قدیمی ترین حمام شهر تبریز، به جای تصویر عاباس میرزا، تصویر سرباز روس چسبانده اند، باید هم اینگونه باشد.
در اینجا بد نیست به یک مسئله جالب دیگری نیز اشاره کنم و خاطر نشان کنم که چه بلایی بر سرمان آورده اند و کسی صدایش در نیامده است و همه برای حفظ کرسی ها و سکه های داخل جیب خود چشمانشان را بر حقیقت بسته اند. این عکس را از کتاب «اشیای تاریخی-فرهنگی حسنلو ، اسکاروایت ماسکارلا، ترجمه صمد علیون و علی صدارئی» آورده ام. در توضیح این اثر گفته اند :«کاسه سنگی کدشمن انلیل (Has64-656)؛ قطر 7.8 سانتی متر . موزه ایران باستان» . کتیبه موجود بر روی این ظرف مربوط به یک شاه ایلامی است و عنوان می کنند هدیه ای بوده است به فرمانروای حسنلو!
آن هایی که قضیه این کتیبه ها را در باب بیستون خوانده اند با خنده به این کتیبه نگاه می کنند . گرچه در اصالت این ظرف پیدا شده در حسنلو شکی نیست ولی این کتیبه جعل جدید است و اگر به تصویر آن نگاه کنید خواهید دید که دقیقا برنامه مسخره جام جعلی کتیبه دار خشایارشا (که بر روی آن نوشته شده است : «خشایار شا می گوید: این جام من است!!!») را در اینجا نیز پیاده کرده اند.
حتی افراد منتقدی چون ماسکارلا نیز متوجه این جعل نشده است! آری این فلاکتی است که تاریخ نویسی سراسر جعل یهود درجهان اجرا نموده و افرادی که در داخل این داده ها را دریافت کرده اند حتی ذره ای در گفته های اساتید خارجی شان شکی نکرده اند که مبادا آن ها را به تمسخر گرفته باشند.
به حمد الهی فرصت پیش آمد تا گره از یک شیادی بزرگی بردارم. همانگونه که داستان استر را در کتاب تورات عهد عتیق خوانده ایم می دانیم:
بعد از حمله حاکمیت بین النهرین (بابل، به رهبری بخت النصر) به اورشلیم، یهودیان دوران آوراگی و اسارت خود را در منطقه می گذراندند. آن ها برای رهایی از این مصائب در نهایت به ملکه استر متوسل می شوند و طی برنامه ای طراحی شده، در قتل عامی با نام پوریم (به معنی قرعه) بر دشمنان خود چیره شده و بنابر نقل قول عهد عتیق از شر همه دشمنان خود رهایی می یابند. آن ها حدود 75000 نفر را از دم تیغ می گذرانند. در بین این کشته ها هامان (وزیر پادشاه، خشایار) و پسرانش حضور داشتند. آن ها در نهایت به اورشلیم باز می گردند تا قدرت قبلی خود را بازیابی کنند.
داستان دیگری نیز در ارتباط با هخامنشیان وجود دارد. این رویداد به ظاهر تاریخی را به استناد کتاب تاریخ هرودوت چنین نقل می کنند:
در این داستان شخصی به نام کوروش با مکر و نیرنگ، پسر ملکه تومروس را فریب داده و او را می کشد. ملکه از این امر خشنود نمی شود و از کوروش انتقام می گیرد.
جاعلان دروغگو و حقه باز برای اثبات تاریخی این دو حادثه به تدارک اسنادی دست زده اند. در تابلوهای طراحی شده برای این دو واقعه، زنی با مردی کهن سال در کنار هم ایستاده و یا نشسته اند. در برخی از این تابلو ها که منتسب به تومروس می باشد، مردی سر بریده ای را از موهایش گرفته است و در ظرفی پر از خون وارد می کند! این تنها تفاوت عمده نقاشی های موجود می باشد.
اگر تصور کنیم آن سر بریده مربوط به هامان، آن زن جوان و خوش هیکل استر و آن مرد کهنسال ایستاده و یا نشسته در کنار زن همان مردخای می باشد در نتیجه توانسته ایم یک معمای مهم را کشف رمز نماییم.
بنده تصاویری را برای اثبات گفته هایم ارائه می دهم. دوستان می توانند نمونه های مشابه آنرا در اینترنت جستجو کنند:
شکی در آن نیست که تصاویر دارای منشا یکسانی هستند. به طوری که می بینید، سبک تمامی نقاشی ها در صحنه پردازی، قیافه ها، لباس ها و دکوراسیونبا کمال اطمینان اروپایی بودن رسامان را فریاد می زند. این تابلو ها که هیچ کدام نمی توانند عمری دور و دراز داشته باشند، می تواند به عنوان اسناد حقه بازانه دیگری از جانب کنیسه معرفی شوند.
مدعیان تاریخی و بخصوص قوم پرستان، برای اثبات حضور تومروس در تاریخ، نمی توان به غیر از این تابلو ها چیز دیگری ارائه دهند. حال وقتی می دانیم کوروشی در کار نبوده تا سر بریده آن توسط تومروس در ظرف پر از خون انداخته شود، اگر این سخت گیری و سوال ها را جدی تر کنم و از تورک پرست و فارس پرست ایران درباره کاخ های اسکان تومروس و کوروش سوال کنم، آیا جز فحاشی چیز دیگری خواهم شنید؟